باز کن در
باز کن در، فاطمه (س) بر تو پناه آوردهام
چشم گریان دامنی غرق گناه آوردهام
فاطمه (س) سوگند بر مژگانِ خیس ماهتاب
اشکنامه از دل خونبار چاه آوردهام
امشب از چشم علی (ع) جیحون چه میلغزد بتاب
نقش دریا بین در امواج نگاه آوردهام
چاه و نخلستان گواهِ گریههای حیدر است
نالههای ماه را بر بارگاه آوردهام
در زمین و آسمان عطر تو میپیچد به خاک
غربتِ پاک تو را از گَردِ راه آوردهام
سینهی دشت شقایق از غم داغ تو سوخت
لالههای سرخ از صحرای آه آوردهام
جان به کف دارم به یاد ظهر خونین حسین (ع)
با دلی سوزان خبر از خیمهگاه آوردهام
ای گل ناز محمد (ص) باز کن در را که من
شاخهای یاس کبود از صبحگاه آوردهام
گرچه باغ زندگی پژمرد از داغ غمت
من به این در بر بهارِ تو پناه آوردهام
یک نظر کافیست بر من از نگاه روشنت
ماه بانو! یک غزل در وصف ماه آوردهام
«سیده فیروزه حافظیان»
منبع: تب هشتم، صص، 34 و 33
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.