به نام خدا
علّامه حافظیان در محضر استاد
سفرنامهی منظوم علّامه سید ابوالحسن حافظیان حاوی حقایقی از ایمان، اخلاق و معرفت انسانی است که تأمّل و تدبّر در آنها، از لطف و عنایت خدا به بندگان باهمّت، مؤمن و مخلصش حکایت میکند. در این منظومه بعد از حمد خدا و نعت رسول اکرم (ص)، یادی از بزرگان را بر خود فرض میشمارد و زبان به دعای خیر آنان میگشاید. چون برکت این امر را خود دریافته، دوست دارد دیگران هم به این شیوه عمل کنند و فیضی ببرند:
بعد حمد خدا و نعت رسول (ص) *** با درود و سلامهای قبول
ای جـوان خدمت بزرگـان کن *** نفس امّاره را به فرمان کن
بهر خدمت همیشه حاضر باش *** گر قبولت کنند شاکر باش
توصیف و تمجید علّامه حافظیان از استادان خود، با ادب و اخلاصی تمام، قدرشناسی او را نشان میدهد و نوع نگاه او به ویژگیهای آن بزرگواران، گویای آنست که وجههی همّتش چیست و چگونه در تلاش تخلّق به خلق عظیم و رسیدن به کوه قاف یقین بوده است.
یک تن از اولیا بیا و ببین *** اوستادی بزرگ و پیر مبین
بین چه دریای علم و فضل و کمال *** واقف رازها ز قبل سوال
متخلّق به خُلق و خوی نبی (ص) *** هر چه خواهد دلت ازو شنوی
رادمرد و بزرگوار و علیم *** صاحب نفس مطمئن و حكیم
پس از وصف استادش به تبحّر در علم و آگاهی از اسرار و رموز و آراسته بودن به خلق نبوی(ص)، ادب حضور در محضر استاد را که صاحب نفس مطمئنّه و رادمردی علیم و حکیم است، چنین بیان میکند:
اوّلین، نیت زیارت کن *** پس به شاگردیش اقامت کن
چون رسیدم به خدمتش حیران *** شدم از آن فرشتهی انسان
نور از صورتش بُدی ساطع *** لمعاتٌ لوامعٌ لامِع
خُلق او خِلقتی ز خُلق عظیم *** نفس او بِهجتی ز نفس کریم
در حقیقت نمونهای ز امام (ع) *** گه سجود و رکوعُ و گه به قیام
گه به دردِ عوام همدردی *** گه به جمع عوام یک فردی
بگرفته است از سرِ تعظیم *** از خدای علیم او تعلیم
موسوی خرقه و عیسوی مسند *** به شریعت شریعت احمد (ص)
علم او را چِسان کنم تعریف *** که نگردد حقیقتی تحریف
من ز علمش کجا توانم گفت *** خاصه آن علمها که بود نهفت
من ز حُور آفتاب میدیدم *** در حقیقت حجاب میدیدم
بگذرم از بیان حال او *** ندرم پرده مقال او
منّ و سلوی ز سفره اش خوردم *** ظرف خود پُر نمودم و بُردم
از نوری که در وجنات استاد میبیند، به وجد میآید و از اینکه فرشتهای را به صورت انسان مینگرد، حیران میشود. گاه از سجود و رکوع و قیام او میگوید و گاه از همدردی او با عوام. میگوید او که از خدای علیم تعلیم گرفته، اگرچه مفتخر به حکم شریعت نبوی(ص)، است، خرقهی موسوی و مسند عیسوی را هم محترم میدارد. هرچه از اوصاف او میگوید، به این حقیقت بیشتر معترف میگردد که قادر به بیان حقیقت وجودی آن بزرگوار نیست و کوشش در کسب فیضی از فضائل او و گرفتن درسی از رسائل وی را مغتنم میشمارد و ذکر توحید را با بیت ترجیع این منظومهی بلند پیوند میدهد:
یک نگه او نمود و گفت بگو *** وَحْدَهُ لا اِلَهَ اِلّا هُو
رَحْمَةُ اللّهِ عَلَیْهِ طَابَ ثَرَاه *** جَعَلَ الْجَنَّةَ لَهُ مَثْوَاه
و ما با تکرار همین دعایی که علّامه حافظیان در حقّ استاد خود روا داشته، برای او رحمتی وسیع و جایگاهی رفیع، از خدای بزرگ مسألت مینماییم.
دکتر حکیمه دبیران، استاد دانشگاه خوارزمی و عضو انجمن عرفان اسلامی
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.