شیخ حسنعلی اصفهانی، با اینکه در کمال تواضع و فروتنی، پیوسته از دادن دستورالعمل به صورت مستقیم پرهیز میکرد، ولی به گفته خودش، گاهی از جهت وظیفه و نبود دیگران، آن هم برای نزدیکانی چون فرزندش و یا سادات ـ به علت احترامی که برای آنها قائل بود ـ خواسته آنان را اجابت میکرد و توصیهای میفرمود که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
در جواب نامههای یکی از سادات دزفول مینویسد: «مکرر به شما عرض شد که این عرایض بنده از من نیست؛ بلکه از شخص بزرگی است که به نیت او میگویم»
1- پیامبری در مناجات عرض کرد: ربّ أین الطریق الیک؛ پروردگارا! ره به سوی تو کدام است؟ خطاب رسید: دع نفسک و تعال؛ نفس خویش را رها کن و بیا.
2- از اوایل تکلیف که مامور به صوم ایام البیض و قرائت آیه «قل إنما» شدم و در این سه روز سه هزار مرتبه بر این قلب قاسی آیه «فمن کان یرجو لقاء ربه فلیعمل عملاً صالحاً» قرائت میشد، تا کنون هوای ملاقات از سر حقیر بیرون نرفته، باید ترک دنیاداری نمود لعل الله یحدث بعد ذلک امرا.
3- تا آنجا که میتوانید در امر نماز اول وقت و حضور قلب در نماز و تلاوت چند آیه از قرآن با تدبر در معانی آن در سحرها مداومت نمایید.
4- عمده نظر در دو مطلب است: یکی غذای حلال، دوم توجه به نماز و اصلاح آن، اگر این دو درست باشد، باقی درست است.
5- عمده هَم حقیر، اصلاح قلب است و ذکر یا حی یا قیوم سحرگاه، برای همین است.
6- بین الطلوعین را به چهار قسمت تقسیم کنید: یکی اذکار و تسبیح، دیگری ادعیه، سوم قرائت قرآن و بالاخره فکری در اعمال روز گذشته. اگر موفق به طاعتی بودهاید، شکر کنید و اگر خدای ناکرده ابتلا به معصیتی یافتهاید، استغفار کنید.
7- دیگر آنکه هر روز صدقه دهید ولو به وجه مختصر.
8- شبها قدری در بی اعتباری دنیا و انقلاب آن فکر کنید و ملاحظه کنید که دنیا با اهل دنیا چگونه سلوک میکند.
9- امر بفرمایید به تدبر و تفکر در آیات آخر سوره مبارکه فرقان که با این آیه شروع میشود: «و عباد الرحمن الذین یمشون علی الارض هونا و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما»، ببینید که خداوند اشخاص را که به خود نسبت داده است، صفاتشان را چگونه بیان میکند.
10- هر قدر بتوانید، خود را به آداب مودب نمایید.
11- به هر نحوی که باشد، وصیت خدا و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه (علیهم السلام) و مشایخ کرام را که تقوی باشد، از دست ندهید.
12- همانطور که مسائل طهارت و شکیات و سهویات و قرائت باید پیش اهلش درست شود، عقاید نیز به طریق اولی چنین است».
منبع: نشان از بی نشانها، ج 1، صص 134 – 129
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.